محل تبلیغات شما
به نام خدا
   سلام. ببخشید که دیروز براتون خاطره ننوشتم. کم کم می خوام شروع به درست کردن عکس نوشته های زیبایی کنم که باعث خوشحالی شما بشه. امروز شنبه، بیست و چهارم تیرماه هزار و سیصد و نود و شش، بالاخره برادرم عارف کلاس پینگ پنگ را ثبت نام کرد. من از چهار جلسه قبلش کلاس می‎‌رفتم. بعد از این که عارف رو تشویق کردم، راضی شد که بریم و خیلی هم خوش گذشت. دو برادر در یک کلاس پینگ پنگ البته خب بازی اون بهتر من بود. یعنی توی ست اول من از اون شش - هیچ جلو بودم. نمی دونم چی شد که به خودم مغرور شدم و ازش هشت - یازده باختم. توی ست دوم هم که روحیم رو از دست داده بودم، ازش باختم و از اونجایی که بازیمون دو از سه ست بود دیگه به دستور مربی ادامه ندادیم. هر کدوممون چندین بار بازی کردیم و خیلی هم بهمون خوش گذشت. 
   بعد از اینکه تعطیل شدیم به سوپری رفتیم و یک نوشیدنی خوشمزه نوشیدیم و به راه خونه ادامه دادیم وقتی که نوشیدنیو خوردیم به ذهن عارف رسید که توی قوطی اون آب بریزیم و بعد دفعات بعد برای پز دادن بیایم توی خیابون بنوشیم! (ببخشید که میگم بنوشیم ! آخه خیلی ها به جای نوشیدن از خوردن استفاده می کنند‌) 
   وقتی که به ایستگاه اول اتوبوس دوم رسیدیم، عارف ترجیح داد که پیاده بره ولی من صبر کردم که اتوبوس بیاید و بعد با اتوبوس برم. خلاصه کلی صبر کردم که اتوبوس بیاد اما وقتی رسیدم خونه عارف پنج دقیقه از من زودتر رسیده بود! البته به نظر من ارزششو داشت چون خیلی خسته بودم و توی کلاس همش سرپا بودم. خب دیگه سرتون رو درد نیارم. و آخرین توصیه من به شما : از اینترنت و فضای مجازی،‌رایانه و موبایل در طول شبانه روز بیش از دو ساعت استفاده نکنید و شب های هم زود بخوابید تا صبح های زود بیدار بشید. اگر از ساعت یک به بعد بیدار بمانید صبح فردای آن مشکلات زیادی برای حافظه و هوشیاریتان پیش می آید. » من هم در حال اصلاح خودم هستم! 
خداحافظ

وقتی که تنها میشوم

انسانها در آغوش خانواده ها

انسان های فراموشکار

هم ,توی ,عارف ,خیلی ,اتوبوس ,کلاس ,پینگ پنگ ,شد که ,و خیلی ,خوش گذشت ,که اتوبوس

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ofopanal Emily's life خواب راحت شرکت بست دنیای مقاله گل موزیک حیوانات خانگی bapcdumprinsu سیما 24 بیت ایران کوین | BitIranCoin