بسم الله الرحمن الرحیم
انسانها از حال یک دیگر بی خبرند. آنها از چیزی که در قلب دیگران میگذرد بی خبرند.شاید الآن که در حال نوشتن این نامه هستم، کسی در جای دیگر فکر میکند که در حالگذراندن بیهوده عمر خود هستم. مشکل ما انسان ها قضاوت عجولانه است. در یک خانوادههمه افراد مسئول هستند تنها نباید تمام امور را پدر و مادر متحمل شوند. در یکخانواده ترس از دیگران قابل تحمل است اما ترس از یکی از اعضای خانواده است کهمیتواند همه را از پا در بیاورد. هر کسی در این دنیا به گونه ای فکر میکند واستثنایی حتی بین دوقلوهای یکسان نیز وجود ندارد به بیان دیگر انسان ها منحصر بهفرد هستند. اگر بخواهیم در خانواده ای بر هم تاثیر بگذاریم بدون این که فرد متقابلناراحت نشود باید مثل خود او رفتار کنیم. زندگی از دید من اینگونه است.
در یکخانواده انسان ها برای یک دیگر فداکاری می کنند. از لذت ها و خوشی های خود میگذرندتا بر خوشحالی فرزندان و مادر خانواده بیافزایند. اگر در یک خانواده ترس متقابل برافراد غالب شود مثل این است پشت انسان ها خالی شود یا بهتر است بگویم قلب آن هاسرد و بی میل میشود. خانواده کانون رشد و تعالی است. شاید تا به حال دقت نکردهباشیم که پشت این همه رفاه، خوشی، مهربانی و حس عالی چه کسی رنج و سختی را تحملمیکند. امیدوارم که روزی فرابرسد که هیچ کسی در خانواده اش مشکلی را نه بوجود آوردو نداشته باشد.
پایان –با سپاس از مهر و توجه شما
درباره این سایت